اجمال و بیانبیان به معنای رافعِ ابهام یا اجمال یک شیء است. اجمال و بیان به بحثی اصولی پیرامون مبهم و مبیّن اطلاق میشود و از مباحث علم اصول است. ۱ - تعریف اجمال و بیاناجمال عبارت است از هر چیزی که دلالت آن بر مراد، روشن نباشد (هو ما لم تتضح دلالته). [۱]
زهیرالمالکی، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج۳، ص۳.
این تعریف جامع ترین تعریف به نظر میرسد؛ چون «ما» در تعریف مذکور هم شامل لفظ و هم شامل فعل میشود. [۴]
رشاد، محمد، اصول فقه، ص۱۷۵.
بیان ، که در اصطلاح اصولیون مبیِّن نیز گفته میشود، عبارت است از هر قول یا فعلی که بیان کننده مجملی باشد و ابهام و اجمال را بر طرف سازد. بیان بر دو قسم است: بیان قولی ؛ بیان فعلی . ۲ - نکتهفرق میان اجمال و مجمل آن است که اجمال، در معانی و مجمل غالباً در الفاظ به کار میرود. [۶]
حلی، جعفر بن حسن، معارج الاصول، ص۱۵۹.
[۷]
میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمد حسن، قوانین الاصول، ج۱، ص۳۴۰.
۳ - بیان قولیبیان قولی مانند: سخن پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) درباره زکات که فرمود: «فیما سقت السماء العشر» در آن چه که از باران آبیاری میشود یک دهم است». این سخن بیان کننده مقدار زکات واجب از زراعت دیمی است. ۴ - بیان فعلیبیان فعلی، مثل جایی که فعل رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) بیان کننده آیهای باشد، مانند: نمازگزاردن آن حضرت که مبیّن ﴿أَقِیمُوا الصَّلاةَ﴾ است. گاهی «فعل مبیّن» با قول توأم میگردد، چنانکه درباره نماز فرمود: «صلّوا کما رأیتمونی أصلّی» آن گونه که من نماز میگزارم شما نیز نماز بگزارید». [۱۳]
مشکینی، علی، تحریر المعالم، ص۱۴۰.
[۲۰]
زهیرالمالکی، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج۳، ص۱۹.
[۲۱]
فخر رازی، محمد بن عمر، المحصول فی علم اصول الفقه، ج۳، ص۷۴.
[۲۲]
فخر رازی، محمد بن عمر، المحصول فی علم اصول الفقه، ج۳، ص۱۴۹.
۵ - پانویس۶ - منبعفرهنگنامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۹۸، برگرفته از مقاله «اجمال و بیان». فرهنگنامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۲۷۵، برگرفته از مقاله «بیان». |